معنی خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن, معنی خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن, معنی oاkma lcbj، otilcbj، tcmjaاjbj، laتj، kjrcq lcbj, معنی اصطلاح خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن, معادل خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن, خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن چی میشه؟, خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن یعنی چی؟, خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن synonym, خاموش کردن، خفهکردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن definition,